جدول جو
جدول جو

معنی ژست ها - جستجوی لغت در جدول جو

ژست ها
الإيماءات
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به عربی
ژست ها
Gestures
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ژست ها
gestes
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ژست ها
gesti
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ژست ها
ท่าทาง
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به تایلندی
ژست ها
Gesten
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به آلمانی
ژست ها
жести
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ژست ها
gesty
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به لهستانی
ژست ها
手势
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به چینی
ژست ها
gestos
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ژست ها
اشارے
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به اردو
ژست ها
ইশারা
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به بنگالی
ژست ها
ishara
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ژست ها
gestos
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ژست ها
jestler
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ژست ها
ジェスチャー
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ژست ها
גֵּשֶׁר
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به عبری
ژست ها
жесты
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به روسی
ژست ها
isyarat
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ژست ها
इशारे
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به هندی
ژست ها
gebaren
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به هلندی
ژست ها
제스처
تصویری از ژست ها
تصویر ژست ها
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ تَ)
بلغت ژند و پاژند به معنی دنیا و روزگار است. (برهان) (آنندراج). پهلوی گثیه (گیتی). (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
قانونگذار معروف آتن مردم آن شهر را بموجب دارایی آنان بر چهار طبقۀ تقسیم کرده که طبقه آخرین تت ها یعنی مزدوران بودند. افراد این طبقه بنابر قانون سلن به مقامات حکومت و فرماندهی سپاه و سایر مشاغل نائل نمیتوانستند شد. (تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ دَ / دِ)
رام. کم مقاومت. که زود تسلیم میشود:
خواجه غلامی خرید دیگر تازه
سست هل و حجره حجره گرد ملازه.
منجیک
لغت نامه دهخدا
(سِ تُ)
جمع واژۀ ستن. نام گروهی از ئیدروکربورهای اکسیژن دار که در نتیجۀ اکسیده شدن الکلهای نوع دوّم حاصل میشود، بعبارت دیگر اگر گروه کربنیل (co) بدو گروه آلکیل متّصل باشد ستن نامیده میشود. (از شیمی عمومی ترجمه منصور عابدینی چ دانشگاه) (از شیمی رضا قلیزاده)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سست نا
تصویر سست نا
نقطه ضعف
فرهنگ واژه فارسی سره